خدمات مشاوره کسب و کار

خدمات مشاوره کسب‌وکار ما با تمرکز بر حل مهم‌ترین چالش‌های تجاری و ارائه راهکارهای نوآورانه شکل می‌گیرد. تیم کارشناسان باتجربه‌ی آرمان با بهره‌گیری از روش‌های نوین و بهترین شیوه‌های جهانی، سازمان شما را در مسیر صحیح قرار می‌دهند و فرصت‌های جدید را برای رشد و توسعه شناسایی می‌نمایند.
 
در این مسیر، پیچیدگی‌های غیرضروری سازمانی را شناسایی و حذف می‌کنیم. سپس راه‌حل‌هایی پویا، مفید و قابل اجرا ارائه می‌دهیم که نتایجی پایدار و سودآور به همراه دارند. از تدوین استراتژی‌های چندساله تا بازسازی ساختار سازمانی، بهینه‌سازی فرآیندهای عملیاتی و ایجاد زیرساخت‌های مناسب، در کنار شما هستیم تا تغییرات لازم را به شکلی نظام‌مند اجرا کنیم.
 
عملیات مشاوره ما بر چهار حوزه‌ی اصلی متمرکز است:

استراتژی: طراحی و توسعه استراتژی‌های یکپارچه منطبق با اهداف و منابع سازمان
عملیات: بهینه‌سازی فرآیندها و افزایش کارایی کسب‌وکار

سازمان: طراحی یا بازسازی ساختار سازمانی برای تحقق اهداف راهبردی

مردم و فرهنگ: تقویت مهارت‌ها و نهادینه‌سازی فرهنگ متناسب با استراتژی

ما همواره تلاش می‌کنیم استراتژی‌ها را بر اساس توانمندی‌های موجود سازمان شما طراحی کنیم تا قابلیت اجرایی آن‌ها به حداکثر برسد. اجتناب از ناسازگاری میان استراتژی و منابع سازمانی از اولویت‌های ما است؛ زیرا چنین فاصله‌ای می‌تواند منجر به شکست در اجرا شود. رویکرد ما تضمین می‌کند که راه‌حل‌های پیشنهادی به‌گونه‌ای ارائه شوند که انتقال آن‌ها به مرحله اجرا با سهولت و اثربخشی انجام گیرد.

این یک واقعیت شناخته‌شده است که بسیاری از راه‌حل‌های مشاوره‌ای که سازمان‌ها در آن‌ها سرمایه‌گذاری می‌کنند، هرگز به‌طور مؤثر اجرا نمی‌شوند. بخش قابل توجهی از این مشکل به این برمی‌گردد که این راه‌حل‌ها همیشه از منظر اجرایی طراحی نمی‌شوند. راه‌حل‌های مناسب باید با منابع و قابلیت‌های سازمان هم‌راستا باشند و به‌گونه‌ای طراحی گردند که انتقال آن‌ها به مرحله اجرا با سهولت و کارآمدی صورت گیرد.

تدوین استراتژی و چشم‌انداز:

کسب‌وکار برجسته خانوادگی در مسیر آینده خود

کسب‌وکارهای خانوادگی در ایران نقش کلیدی در اقتصاد کشور ایفا می‌کنند و سهم قابل‌توجهی از بخش خصوصی را به خود اختصاص می‌دهند. بسیاری از این کسب‌وکارها توانسته‌اند به‌واسطه شرایط اقتصادی تورمی و رهبری‌های بلندپروازانه، رشد و موفقیت چشمگیری را تجربه کنند. با این حال، انتقال نسل به نسل، ساختار سازمانی سنتی و رقابت فزاینده، ضرورت برنامه‌ریزی استراتژیک را برای ادامه مسیر موفقیت‌آمیز این کسب‌وکارها به شدت برجسته کرده است.

یکی از این کسب‌وکارهای خانوادگی برجسته که بیش از یک قرن فعالیت موفق داشت، به نقطه عطفی در تاریخ خود رسید. با وجود عملکرد نامنظم و چالش‌های ناشی از انتقال نسل‌ها، این سازمان نیازمند تدوین برنامه‌ای جدید برای تضمین آینده خود بود. این کسب‌وکار که شامل نزدیک به ۱۵ واحد تولیدی/صنعتی مختلف بود، در ابتدا اقدام به تجزیه‌وتحلیل سبد کسب‌وکار خود کرد تا در خصوص نگهداری یا خروج از برخی فعالیت‌ها تصمیمات استراتژیک اتخاذ کند.

علاوه بر این، برای همسویی منافع خانوادگی، ساختار حکمرانی خانوادگی و منشور خانواده طراحی شد تا مسائل مرتبط با خانواده و کسب‌وکار بهتر هماهنگ و مدیریت شود. در نهایت، این مجموعه تصمیم گرفت که کسب‌وکار خود را حرفه‌ای‌سازی کرده و در راستای حکمرانی شرکتی، مدیریت عملکرد و تدوین سیاست‌ها و رویه‌های جدید گام بردارد.

برای اطمینان از همسویی و پایداری این تغییرات، پروژه به‌طور گسترده‌ای با مشارکت اعضای خانواده همراه بود که در سلسله کارگاه‌ها و جلسات تعاملی شرکت کردند. علاوه بر آن، مشتریان کلیدی و ذینفعان خارجی نیز در این فرآیند مشارکت داشتند و تجزیه‌وتحلیل دقیق داخلی و خارجی کسب‌وکار انجام شد تا درک بهتری از وضعیت فعلی و آینده ممکن کسب شود.
​​​​​​​
این فرآیند نه تنها به سازمان کمک کرد تا راه‌حل‌های نوین را برای چالش‌های موجود پیدا کند، بلکه به آن اجازه داد تا با یک چشم‌انداز روشن‌تر و متناسب با تغییرات بازار، به سوی آینده‌ای پایدارتر حرکت کند.​​​​​​​

فرهنگ عملکرد:

تحول سازمان بر عملکرد متمرکز می‌شود

اجرای استراتژی به موفقیت نیازمند ایجاد یک چارچوب مدیریت عملکرد است که به‌طور مستقیم با استراتژی ارتباط داشته باشد. در بسیاری از سازمان‌ها، استراتژی و عملکرد به‌طور جداگانه و بدون هم‌راستایی عمل می‌کنند، که این مسأله منجر به ناهماهنگی اهداف بین سازمان، واحدهای تجاری و افراد می‌شود. برای حل این مشکل، یک سیستم مدیریت عملکرد کارآمد که استراتژی را به‌طور مداوم اندازه‌گیری و پایش کند، ضروری است.

در این زمینه، یک گروه خدماتی بزرگ در منطقه خلیج فارس تصمیم گرفت تا تمرکز بیشتری بر عملکرد داشته باشد و فرهنگ مسئولیت‌پذیری را در سازمان تقویت کند. فرآیند آغازین این تغییر با تدوین شفاف استراتژی و تعیین اهداف استراتژیک شروع شد. پس از تعیین اهداف، معیارهای عملکرد و ابتکارات مورد نیاز برای دستیابی به آن‌ها طراحی شد.

با طراحی چارچوب عملکرد سازمانی، فرآیند انتقال استراتژی و عملکرد به تمامی واحدهای تجاری صورت گرفت تا اطمینان حاصل شود که تمامی واحدها مسئولیت اهداف، معیارها و اقدامات هم‌راستا با استراتژی سازمانی را بر عهده دارند. این انتقال به معنای هم‌راستایی کلیه عملکردها با استراتژی سازمان بود، که به‌واسطه طراحی کارت‌های امتیازی عملکرد فردی که با اهداف و مقاصد تجاری هماهنگ شده‌اند، بین ارکان سازمان توزیع گردید.

در این فرآیند، اولین گام، تعیین اهداف سازمانی و شاخص‌های کلیدی عملکرد (KPIs) بود که به‌صورت روشن در جهت تحقق اهداف استراتژیک طراحی شدند. سپس، یک چارچوب کلی مدیریت عملکرد تدوین شد که به‌طور مداوم عملکرد سازمان را پایش، بازبینی و بهبود می‌دهد. این اقدام نه‌تنها با تنظیم سیستم پاداش و جبران ضرر برای تشویق کارکنان به ارتقاء عملکرد همراه بود، بلکه هیئت مدیره سازمان به‌طور رسمی اعلام کرد که پایش عملکرد در تمامی واحدها الزامی است و ثبت عملکرد هر کارمند باید جدی گرفته شود.
​​​​​​​
این رویکرد باعث شد که مسئولیت‌پذیری و فرهنگ بهبود مستمر در تمامی سطوح سازمان نهادینه شود و استراتژی به‌طور مؤثرتر اجرا و پایش شود. با هم‌راستایی عملکرد فردی و اهداف استراتژیک سازمان، این گروه خدماتی توانست بر سرعت و دقت اجرای استراتژی‌های خود بیفزاید و به بهره‌وری بالاتری دست یابد.

طراحی سازمان:

تدوین ساختار سازمانی برای هم‌راستایی با استراتژی رشد

همان‌طور که انتخاب وسیله نقلیه مناسب برای هر نوع سفر به موفقیت آن سفر کمک می‌کند، ساختار سازمانی نیز همچون وسیله‌ای برای اجرای استراتژی‌ها و حرکت در مسیر رشد و موفقیت شرکت‌ها عمل می‌کند. در این زمینه، هم‌راستایی استراتژی با ساختار سازمانی برای دستیابی به عملکرد مؤثر و اجرای استراتژی‌ها ضروری است.
​​​​​​​
در این مورد خاص، یک پیمانکار برجسته خدمات فناوری اطلاعات در قطر با مشکلات سازمانی مرتبط با ساختار قدیمی خود روبه‌رو بود. اگرچه استراتژی جدیدی برای گروه به کار گرفته شده بود، ساختار سازمانی به مدت سال‌ها تغییرات قابل توجهی را تجربه نکرده بود و نیاز به بازنگری بر اساس رشد سازمان و تغییرات در محیط کسب‌وکار احساس می‌شد.

برای طراحی ساختار جدید سازمانی، یک تحلیل سه‌جانبه انجام شد. در مرحله اول، مقایسه عمیقی میان استراتژی جدید و ساختار فعلی صورت گرفت که نشان داد برخی بخش‌ها نیاز به اصلاح یا اضافه شدن دارند. در مرحله دوم، زنجیره ارزش و فرآیندهای اصلی سازمان مورد بررسی قرار گرفت تا ناهماهنگی‌ها و شکاف‌های میان فرآیندها و ساختار سازمانی شناسایی شود. در نهایت، تحلیل الگوبرداری انجام شد تا شیوه‌ها و بهترین روش‌های سازمان‌های مشابه مقایسه شده و بینش‌های مرتبط با طراحی ساختار سازمانی نهایی جمع‌آوری شود.

همچنین، تحلیل لایه‌های مدیریتی، دامنه کنترل و بار کاری انجام شد تا تعیین شود که سطح بهینه کارکنان برای اجرای استراتژی‌ها و فرآیندها کدام است.

در پایان، برای اطمینان از اجرایی بودن و پایداری تغییرات، مجموعه‌ای از کارگاه‌ها برگزار شد تا طرح‌ها بهینه‌سازی شوند. همچنین، یکی از گام‌های کلیدی این فرآیند، جلب موافقت و حمایت مدیریت ارشد سازمان برای تضمین پایداری تغییرات و حرکت به سوی موفقیت بود. این رویکرد نه تنها به سازمان کمک کرد تا ساختار خود را بهینه‌سازی کند، بلکه با ایجاد هم‌راستایی میان استراتژی و ساختار، امکان اجرای مؤثرتر استراتژی‌ها را فراهم ساخت.